سال های بی کسی
نوشته ی مریم جعفری
رمان جالبیه از دستش ندین.
خلاصه داستان:در که بسته شد نفس راحتی کشیدم مثل شکارچی که خشنود از شکار بازگشته باشد دستهایم را به مالیدم. شکمم غار و غور میکرد اما میلی به غذا نداشتم. یکباره به خودم امدم که شوق و ذوقم برای چه است؟ برای حرف زدن با یک ادم مزلف؟ سعی کردم ارام و خونسرد باشم انگاه دست به طرف تلفن بردم و حافظه ام را به کار انداختم شماره اش انقدر روند بود که یکبار خواندنش برای به خاطر سپردن کافی بود.مدتی پشت خط ماندم و به بوق ازاد تلفن گوش سپردم . درست وقتی نا امید شده بودم ارتباط برقرار شد. نمی دانم صدای خودش بود یا نه اخر اولین بار بود که صدایش را می شندیدم کمی...
برای دانلود به ادامه ی مطلب بروید......
http://s1.picofile.com/file/7220851391/Sal_Hai_E_Bi_Kasi_wWw_98iA_Com_.pdf.html